زنی که مادر نیست

فضول نیستم بخدا

1394/4/23 0:35
نویسنده : ترنم
1,163 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی بی سبب میرم پشت پنجره و همسایه روبرویی رو می پام... میگین چرا؟

همسایه روبروییمون زن و شوهری هم سن و سال منو همسرم هستن، موقعی که من تازه عروس بودم همسایه ها میگفتن اونم تازه عروسه، فروردین ماه تو خیابون دیدم داشت میرفت مانتوی حاملگی تنش بود، از اونموقع دست به فضولیم گل کرده، همین که صدای ماشینشونو میشونم میپرم پشت پنجره که ببینم چیکار میکنن، خیلی دوست دارم بدونم تو موقعیت حاملگی شرایط زندگی دونفره چه شکلی میشه، طرز برخورده زنو شوهرا باهم، جاریم میگه بهتر از این نمیشه، ولی من برعکس فکر میکنم، نمیدونم چرا ولی دلیلش اینه شوهرم برخلافه همه خوبیهاش آدمه ایرادگیریه، یه جا میریم همش اصرار داره مدام بگه چرا فلان حرفو زدی زشت شد، چرا فلان کارو کردی بد شد، وووووو...... خلاصه اگه من تو شرایط جدید باشم بازم ایراد میگیره و دقم میده، الانم رفته خوابیده، چون یکم پیش داشت ایراد میگرفت منم جوابشو ندادم چون سرم واقعا درد میکرد، بگذرررریم! آدمه حسودی نیستم ولی به یه چیز خیلی حسودی میکنم به این خانومهایی که تو وبهاشون از ابراز علاقه شوهراشون به نی نی مینویسن، یعنی همچین مردایی هم وجود دارن که عاشق بچه ان؟ منکه فک نمیکنم...

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)